طلسم شکسته شد.

ساخت وبلاگ

امروز صبح بیدار شدم و دیدم که کلاس‌هامون رو کنسل کردن بچه‌های خوب هم‌کلاسی. برای همین باز هم خوابیدم تا ساعت ۱۰. تا ۱۱ با گوشی ور رفتم، اینستاگرام و توییتر. بعد رفتم حموم و بعد نشستم به نوشتن. بعد از مدت‌ها طلسم «ننویسی»م تموم شد. دیدم هزارتا کتاب توی گودریدز هست که خوندم ولی ننوشتم درباره‌شون. شروع کردم به دونه دونه نوشتن. البته خیلی خلاصه. نه این که ریویو بنویسم. صرفا نظرم درباره کتاب. ولی خب خیلی چیزها هم یادم رفته بود و سخت می‌شد نوشت. مخصوصا برای کتابی مثل مهمانی خداحافظی کوندرا که خیلی پر و پیمونه و بهتر بود که همون موقع که کتاب رو تموم کردم می‌نوشتم‌اش. و حالا، خوشحالم که دارم می‌نویسم و این توانایی رو دوباره به دست اوردم و می‌خوام کتاب بخونم. انگیزه گرفتم برای خوندن.

 

اگر برات سواله که بهت فکر می‌کنم یا نه، خب می‌تونی بپرسی....
ما را در سایت اگر برات سواله که بهت فکر می‌کنم یا نه، خب می‌تونی بپرسی. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0san-gooc بازدید : 87 تاريخ : سه شنبه 22 بهمن 1398 ساعت: 18:11