عکس شماره یک از حلقه‌ی ‌ | عکس یکم | هویت‌ها به انضمام جاها

ساخت وبلاگ
عکس شماره, یک از حلقه‌ی <<گذشته‌ی نزدیکِ دور>>‌


عکس یکی از بچه‌ها، پلاتوی تمرین. کسی که هویت‌اش اول برام نامشخص بود. دوتا حدس داشتم. به توصیه دوستی از خودشون پرسیدم و درنهایت سوژه تشخیص هویت شد.

پلاتو پیچ دیگه وجود نداره. یعنی اینجا دیگه وجود نداره. سمت چپ کادر که کمی سوخته، معلوم نیست که چی بوده. شاید دیوار شایدم آدمی دیگه که سعی کرده بودم اون رو هم توی قاب بندازم و الان دیگه اصلا معلوم نیست که کی می‌تونسته باشه. دوستِ شقایق؟ یک غریبه!؟

پلاتو پیچ جایی بود که تمرین می‌کردیم. اینجا هم احتمالا بین تمرین یا آخرِ تمرین هست که اومده بودیم بیرون به سیگار کشیدن. شقایق داره گوشی‌شو چک می‌کنه. البته معلوم بود و نیازی نبود که بگم‌اش. اون پشت هم یک کیف روی مبل قرار داره اما الان که دقت می‌کنم می‌تونه یک آدم هم باشه. یک کیفآدم. این رو هم نمی‌شه مشخص کرد.

اون لکه‌ی سوختگی همه چیز رو مبهم کرده. ابهام بد نیست. این عکس اگر توی ویزور دوربین یک روایت داشت، حالا می‌شه چندین روایت براش در نظر گرفت.

بعضی روایت‌ها رو هم تاریخ می‌سازه. مثلا یکسال بعد از گرفته شدن این عکس پلاتو پیچ اسباب‌کشی کرد به یک مکان دیگه. و حالا بعد از یک سال می‌تونیم بگیم که اینجا پلاتو پیچ «بود». جایی که دیگه نیست. ماجرایی که «حالا» می‌تونه قابل توجه باشه. چیزی که «زمان» به این عکس اضافه کرد.

اگر برات سواله که بهت فکر می‌کنم یا نه، خب می‌تونی بپرسی....
ما را در سایت اگر برات سواله که بهت فکر می‌کنم یا نه، خب می‌تونی بپرسی. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0san-gooc بازدید : 110 تاريخ : شنبه 24 آذر 1397 ساعت: 11:00